زبانحال حضرت زینب در وداع با سیدالشهدا علیه السلام
از دودِ آه؛ آیـنـه هـا تــار مـیشــود تو میروی و حالِ دلم زار میشود پـنجـاه سـال دل نگرانیِ من گذشت دنیایِ بی تـو بر سـرم آوار میشود فَاللّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ای خسته خیر پیش در سینه كوهِ غُـصه تلـمبار میشود از بس برایِ بدرقه ات بُغض میكنم بـوسیـدنِ گـلویِ تو دشـوار میشود اصـلاً بـیا حوالـیِ گـودالـشـان نـرو این بار كوچه رویِ تو تكرار میشود در بینِ این همه ز خدا بیخبر حسین نامـوسِ تو به زجر گرفتار میشود با چكمه رویِ سینۀ تو نقـش میكَند با نعل در گره گره ات كار میشود بر زینِ اسبشان دو سه خورجینِ غارت است بـا زورِ تـازیـانه حـرم بـار میشود |